راه می رفتم باز، در مسیر هر روز
با همان دلتنگی، با همان آه و سوز
همه از دم تکرار
همه دل ها بیمار
همه جا تیره و تار
همه در فکر فرار
ابر، یکدست سیاه
آفتاب گم کرده راه
ناگهان آهسته
تو سلامم دادی
روشنی پیدا شد
پر شدم از شادی
زندگی زیبا شد
(محمد فرمانرضائی)
ZibaMatn.IR