رفتم از خانه به بیرون به خیابانی که
از همان خانه که شد چون زندانی که
غرق رویای تو ام هرچه ببینم همه توست
بی گمان هر چه که از عشق نویسم همه توست
دلم آشوب شده حوصله ام سر رفته
رود اشکم از دریاچه ی غم سر رفته
آمدم تا که به فریاد دلم تو برسی
ماه من باشی و شاید به شبم تو برسی
ZibaMatn.IR