زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

چشم مستت، جام می را تشنه ی مینا کند
زلف پرچینت، دل شب را پر از سودا کند

آتش عشقت، چو شمعی در شبستان دلم
هر نفس صد شعله از جان و تنم پیدا کند

ناوک مژگان تو، چون تیر قضا بی امان
سینه ی عشاق را صد چاک بی پروا کند

لعل لبهایت، شراب ناب را بی رنگ کرد
تا مگر یک جرعه از جام وصالت وا کند

گیسوی مشکین تو، در تاب و شکن چون مار زلف
عقل را از خویشتن بیگانه و شیدا کند

چشمه ی نوشت، حیات جاودان بخشد ولی
تشنگان را هر دم از خود دورتر، دریا کند

ابروی چون ماه نو، در طاق محراب جمال
قبله ی حاجات را هر لحظه دل آرا کند

خال هندویت، به گرد لعل لب چون نقطه ای
معنی عشق را در دفتر دل املا کند

نرگس شهلای تو، با غمزه ی جادوگرش
صد هزاران فتنه در یک دم به پا غوغا کند

قامت سروت، چو در باغ وصال جلوه کرد
قمری عاشق، هزاران ناله و آوا کند

مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR

مهدی غلامعلیشاهی ارسال شده توسط
مهدی غلامعلیشاهی


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن