چشم مستت جام می را تشنه ی مین...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن مهدی غلامعلی شاهی
- چشم مستت جام می را تشنه ی مین...
                        چشم مستت، جام می را تشنه ی مینا کند  
زلف پرچینت، دل شب را پر از سودا کند  
آتش عشقت، چو شمعی در شبستان دلم  
هر نفس صد شعله از جان و تنم پیدا کند  
ناوک مژگان تو، چون تیر قضا بی امان  
سینه ی عشاق را صد چاک بی پروا کند  
لعل لبهایت، شراب ناب را بی رنگ کرد  
تا مگر یک جرعه از جام وصالت وا کند  
گیسوی مشکین تو، در تاب و شکن چون مار زلف  
عقل را از خویشتن بیگانه و شیدا کند  
چشمه ی نوشت، حیات جاودان بخشد ولی  
تشنگان را هر دم از خود دورتر، دریا کند  
ابروی چون ماه نو، در طاق محراب جمال  
قبله ی حاجات را هر لحظه دل آرا کند  
خال هندویت، به گرد لعل لب چون نقطه ای  
معنی عشق را در دفتر دل املا کند  
نرگس شهلای تو، با غمزه ی جادوگرش  
صد هزاران فتنه در یک دم به پا غوغا کند  
قامت سروت، چو در باغ وصال جلوه کرد  
قمری عاشق، هزاران ناله و آوا کند  
مهدی غلامعلی شاهی
                    
