در دل شب های تارم ماه من پیدا...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

در دل شب های تارم ماه من پیدا نشد
چشم من بیدار ماند و خواب خوش اینجا نشد

در گلستان گشت و گل را با نگه افسون نکرد
باد صرصر آمد و بوی خوش آن پیدا نشد

آسمان ابری شد و باران رحمت را نداد
چشمه خشکید و قطره ای بر لب صحرا نشد

ناله کردم در بیابان، پاسخی از دل نداد
آه سردم بر دل سنگین این صحرا نشد

در میان جمع بودم، باز تنها مانده ام
سایه ای همدم نشد، یاری ز غم اینجا نشد

آرزویی در دلم چون شمع روشن بود و سوخت
صبح امیدم دمید و شبنم آن رویا نشد

دل به دریا زدم و کشتی امیدم غرق شد
ناخدا هم گم شد و راهی به سوی ما نشد

عاشقانه در پی یاری شدم، اما چه سود
عشق را دیدم ولی آن یار شیدا نشد

شور عشقم چون بهار آمد، ولی گلبرگ عشق
در میان باغ دل، آن غنچه زیبا نشد

گفتم از صبر و شکیبایی بسازم عالمی
صبر کردم، لیک آن آرام دل اینجا نشد


مهدی غلامعلی شاهی

ZibaMatn.IR
مهدی غلامعلیشاهی
ارسال شده توسط
متن مهدی غلامعلی شاهی
اشتراک‌گذاری