ساعت دقیقا هشت با باران رسیدم...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

ساعت دقیقا هشت با باران رسیدم
قطره به قطره آسمانت را دویدم

مثل کبوترهات گشتم دور گنبد
خورشید را هم خادم صحن تو دیدم

تا کم شود. بار گناه از،روی دوشم
از چشم های خویش منت می‌کشیدم

لبریز ، از عطر حرم شد جانمازم
در سجده ام طعم اجابت را چشیدم


آهو شدم تا ضامنم باشی تو آقا
دل از همه جز،دامن مهرت بریدم

یک زائر بارانی از قلب کویرم
یک آسمان اندوهم و کوه امیدم

هرچند دعبل نیستم پیش تو اما
با خط خطی های سیاهم روسپیدم

اعظم کلیابی بانوی کاشانی
ZibaMatn.IR
بانوی کاشانی
ارسال شده توسط
ارسال متن