جوانه سوی فروغ سحر قد افراشت...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

جوانه سویِ فروغ سحر، قد افراشت
دلم چو کودک شبگرد، سوی رؤیا رفت
ز خاک تیره برآمد، به جست‌وجویِ بهار
چو من که در طلبِ عشق، بی‌محابا رفت
در آفتابِ تمنا، شکفت جانِ لطیف
غبارِ خاطرِ من، تا نسیمِ دریا رفت
زمین اگرچه مرا در سکوت پرورده‌ست
دلم ز مرزِ زمین، تا خیال بالا رفت
نه بی‌دلیل اگر آدمی سوی وهم رود
همان که ریشه گرفت و به‌سوی یکتا رفت
میانِ خلوتِ شب، یک ستاره خندیدم
چراغِ گمشده‌ای در دلِ تمنا رفت
به برگ‌برگِ دلم، خطِ نگاهت افتاد
که از نگاه تو جان، تا صفای معنا رفت
نسیمِ وعده ندادم، ولی چو عطرِ خیال
زِ کوچه‌های جنون، تا طلوعِ فردا رفت
نه پای رفتن اگر بود و نه بالِ پرید
دل از حریمِ عدم، با امیدِ پروا رفت

عطیه چک نژادیان
ZibaMatn.IR
عطیه چک نژادیان
ارسال شده توسط
ارسال متن