ای اشک بی قرینه ای آه...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

ای اشک بی‌قرینه، ای آه بی‌امانم
هر شب ز نام نازت آشفته شد زبانم

خاموش شد چراغی در کوچه‌های روحم
بی‌نور آن دو چشمت تار است کهکشانم

هر صبح با خیالت گل می‌کشد غمم را
هر شب به یاد عشقت می‌سوزد آشیانم

ای باخبر ز حالم، ای دوری‌ات عذابم
بازآ که بی‌تو دیگر غم نیست در توانم

با توبه ای شکسته برگشتم از هراسم
ای آنکه در پناهت آرامشی به جانم

میایی با شکوفه لبخند می‌نشیند
بر شاخسار سینه در باغ بی‌خزانم

بیدار می‌شود باز رویای خفته در دل
با لمس عطر گامت ای صبح جاودانم

بر دوش شب کشیدم این درد بی‌نهایت
تا بشنوم صدایی ار خالق جهانم

حالا دگر یقینم باز آمدی به سویم
ای آنکه از ازل بود آغاز داستانم

محمد خوش بین
ZibaMatn.IR
خوش بین
ارسال شده توسط
ارسال متن