متن بازگشت معشوق
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بازگشت معشوق
من نمیدانم چطور باید دوریات را تحمل کنم،
وقتی هر لحظه، نبودنت
مثل صدای بمب،
در دلم میافتد و مرا از درون ویران میکند…
برگرد…
نه برای پایان جنگ، نه برای آرامش شهر…
برگرد برای صلح دلم
ای عشق پاک من! برگرد...
حس آتشین دوست داشتن،
رهایم نمیکند؛ برگرد...
من هنوز
نوازش گرم دستان مهربان احساس صمیمیات را
دوست دارم؛ برگرد...
برگرد و تا همیشه،
با قلب پراحساس من بمان...
برگرد...
ردّ عشوههایت
غوغا میکند مدام
در گذرگاهِ عاطفهام
درگذر از اشتباهم و
برگرد کنارِ دلم!
ای اشک بیقرینه، ای آه بیامانم
هر شب ز نام نازت آشفته شد زبانم
خاموش شد چراغی در کوچههای روحم
بینور آن دو چشمت تار است کهکشانم
هر صبح با خیالت گل میکشد غمم را
هر شب به یاد عشقت میسوزد آشیانم
ای باخبر ز حالم، ای دوریات عذابم
بازآ...
برگرد افکارم پریشان است برگرد
خوابم پر از کابوس و هذیان است برگردد
من بی تو روزم شام تاریک است، هرچند
شبهای تو بی من چراغان است، برگرد
دلخوش به تو بودم ولی حالا که رفتی
مرغ دلم سر در ڰریبان است، برگرد
گفتم نرو انگار نشنیدی و رفتی
رفتی...
دشت، تا دشتِ دلم، گشتم؛ رسیدم، سبزه زار
منتظر در راه هستم؛ تا بیایی، با بهار
زیر بارانم؛ ندارم، چترِ دستانِ تو را
بازگرد از جان؛ بشو، بهرم دوباره، سایهسار