به جان و دل هنوز هست...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

به جان و دل هنوز هست شور عشق و عاشقی
لیک از فراق یار به خلوت خویش درد می‌کشم
گویند به ظاهر خوش خوشان عشقم گشته است
لیک جام شراب عشق بسان زهر می‌چشم
مستی رسیده است به چشم و اشک و جان من
چون شراب عشق با تلخی غمت به سر می‌کشم
از دل ابریست اشک‌هایم سرپناهم می‌شود
این درد به استخوان رسیده از خزان می‌کشم
آسمان و زمین به هم دوختم و باز غم اندوختم
دردا که زخم دل از کوی آشناست می‌کشم

شهریار قهرمانی
ZibaMatn.IR
شین.قاف
ارسال شده توسط

تفسیر با هوش مصنوعی

این غزل از عشق عمیق اما دردناک گوینده به یار خود سخن می‌گوید. با وجود شور و اشتیاق، دوری یار رنج فراوانی بر او تحمیل کرده است. شادی ظاهری او فریبی بیش نیست، چرا که عشق بدون یار تلخ و زهرآگین است. اشک و اندوه فراوانش نشان از عمق رنج و زخم دل او از جدایی دارد که از سوی کسی آشنا به او رسیده است.

ارسال متن