چه دارد شب که هر دم...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

چه دارد شب، که هر دم آن پرستم؟
دل از خاموشیش، مِی می‌نوشتم
سیاهش راز پنهانِ دل من،
به تاریکی دلِ خود می‌نوشتم
سکوتش همدم اشک شبانه‌ست،
نوای بی‌صدا را می‌نوشتم
ندیدندش که رفتند از کنارش،
به خواب غافلان، من می‌نوشتم
چه مظلوم است این شب در نگاهت،
که من هر شب برایش می‌پسندم
مرا آغوش شب آرام باشد
که در آغوش او کم‌خواب باشد
چراغی نیست جز چشم ستاره
که او هم خسته از ایام باشد
نسیمی نرم می‌لغزد به گونه
دل شب را چه بی‌فرجام باشد
ز اشک من، سحر شرمی ندارد
اگر شب با منِ تا ابد باشد
به هر سو می‌روم، شب هم‌سفر شد
که در دل‌های تنها، رام باشد
نهان در سایه‌اش غم بیارم
که هر رؤیا در او الهام باشد
صدای بی‌صدا را خوب فهمید
چه شب‌هایی که او هم جام باشد
من و شب، قصه‌گوی بی‌قراریم
که هر اندوه ما پیغام باشد
بیا ای دل، پناه آخرین شو
اگر دنیا پر از ابهام باشد
نرو شب، با منِ آواره بمان،
تویی پیمان من، ای مهر پنهان
نمی‌خواهم ببینم روزِ بی‌دل
که در بیداری‌اش، افیون و طغیان
تو آرامی، تویی تسکین جانم
تویی آن اشکِ مظلوم غم یار
مرا با خود ببر در غم خویش
که جانم خسته‌ست از شورِ میدان
اگر خورشید، فریبی‌ست مجسم
تویی صدقِ حضورِ بی‌نشانان بین
شب مانده با فکر بودن خاطره او
که می‌گرید درونِ سایه‌ بان ها
تو گفتی: «صبح می‌آید، نترسیم
ولی دیدم سحر هم شد، گرفتار
به هر سو رنج، در هر نور فریاد
چه می‌جستم؟ کجا دارد شب انگار؟
مرا دیگر نخوان سوی طلوعی
که در آن، گریه هم رنگ انکار
بمان شب، بغض من باشی همیشه
که بی تو زندگی بی‌جان، دور ازآن

عطیه چک نژادیان
ZibaMatn.IR
عطیه چک نژادیان
ارسال شده توسط
ارسال متن