متن اشک شب
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات اشک شب
باز شب با سایهاش افتاد بر دیوارِ دل
ماه لرزید و شکست از نورِ بیدیدارِ دل
باد میزد بوسه بر خاکِ قدمهای غریب
کوچه خاموش و صدا گم در دلِ تکرارِ دل
شمعِ بیرویا فرو ریخت در آیینهساز
روشنی کمرنگ شد در وهمِ شب، بیدارِ دل
زخمخورده، بیصدا، ماندم میانِ...
چه دارد شب، که هر دم آن پرستم؟
دل از خاموشیش، مِی مینوشتم
سیاهش راز پنهانِ دل من،
به تاریکی دلِ خود مینوشتم
سکوتش همدم اشک شبانهست،
نوای بیصدا را مینوشتم
ندیدندش که رفتند از کنارش،
به خواب غافلان، من مینوشتم
چه مظلوم است این شب در نگاهت،
که من...
تقلا می کنم هر شب که اشکم را بپوشانم
به یادت نیمه های شب چونان موج خروشانم