زمین اش طلوعی است از کهکشان...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن اشعار محمد خوش بین
- زمین اش طلوعی است از کهکشان...
زمین اش طلوعی است از کهکشان
زمانش سرودی ست از بی زمان
کسی گر نداند که جنگیده کیست
نمیفهمد ایران چه رنگینه زیست
کسی سر نهاد آنچنان بر هلاک
که معنا دهد واژه ی خاک پاک
نه تنها تفنگ و نه تنها قلم
نه تنها دعا و نه تنها علم
درختی که هر ریشهاش یک نفس
درونش شهید و حماسه و بس
یکی دیده بانی ست در خط و خال
یکی شب نگاریست در قید حال
یکی خاک میکاود از ریشهها
که پی میبرد راز اندیشهها
یکی بر فراز خطر جان دهد
یکی نغمه اش را به ایران دهد
نه تنها دلاور که آیینه اند
که با اشک و آتش فروزینه اند
در آغوششان مرز ایران به جاست
که با استخوانها کشیدند راست
و آن مرد خاموش در گرد و دود
که از چکش او وطن زنده بود
سکوتش ستون است و عرق آیه اش
زمین سبز گردد به گام سایهاش
و آن زن که در سینهاش آتشی ست
ولی لب فرو بسته چون دلکشی ست
مزار شهید است گهوارهاش
و آواز لالایی اش پرچمش
کجایید ای بینشانان نور
که خاک از صدای شما پر ز شور
نه نامی نه چهره نه سنگی بلند
ولی قله اید از ازل تا ابد