من اگر سوختم از آتش بی...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

من اگر سوختم از آتش بی رحم نگاه خاک خاکستر من بذر بهاری دگر است

تو اگر پر زدی از باغ دل ویرانم هرچه در حافظه مانده گذر و رهگذر است

گرچه شب بود و به تردید سحر خو کرده با نفس های تو در سایه ات آتش خوردم

هر چه گفتم نروم باز به رفتن رفتی من بدنبال تو دز آخر دریا مردم

بادها آمد و خاکستر من را برداشت برد بر شانه خود پشت تپه های خیال

برد تا جایی که خورشید در آن خاموش است برد تا باغ جنون تا سر آن قصر محال

سیب را چیدی و آویخت به گیسوی هوس من دعا خواندم و از دست دعا برگشتم

هرچه مستان به قنوت آمده ان من بودم که به یک جرعه ز جام تو فنا برگشتم

خانه را سوز زدی شمع در آغوش کشید پروانه زهر همان شعله به جانش انداخت

آب دریاچه به خون من و آه آلوده ماه در آینه اش عکس پریشانم ساخت

راه بستی و در آن راه چراغی خاموش من ولی کوری که شوق نگه داشته ام

هرچه گفتند فراموش کن از یاد ببر با تمام جگرم یاد تو را داشته ام

گرچه نفرین به لبم آمد و برگرداندم گرچه صد بار شکستیم و تو را بخشیدم

گرچه دستان تو بر گردن من حلقه نبود باز در خاطر خود بوسه به آن پیچیدم

و بدان عشق اگر ریشه کند در شب دل هیچ طوفان نتواند که به ریشه برسد

هر چه از شاخ پر از میوه ای خون هم بچکد باز هم شاخه به دنبال بهار است و رسد

این منم که مانده در دورترین کهکشان با تمام جراحت به تماشای تو ام


گرچه بر خاک زدی قامت من را صد بار باز در باغ دل آشوب به تماشای تو ام

محمد خوش بین
ZibaMatn.IR
خوش بین
ارسال شده توسط
ارسال متن