ای قبله ی صبر و خون...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن اشعار عطیه چک نژادیان
- ای قبله ی صبر و خون...
ای قبلهی صبر و خون، غزهی بیقرار
که داغ تو افلاک شده شرمسار
بر خاک تو هر قطرهی خون، لاله شود
وز آهِ یتیمانت بلرزد روزگار
ای صبر تو آیینهی ایوبِ زمان
ای فریاد تو طوفان به دلِ کوه و مزار
گر تیر جفا بر ایمانت به خطا رفت
دان دستِ خداست حامیت اندر کارزار
هر خشتِ تو فریاد زند: هل من..
کز خون شهیدانت شود دنیا به تار
بشنو ز دلِ کودکان، نالهی شبگیر
کز درد، صدا میزند افلاک به زنجیر
هر کوچهی خونچکیدهات، قبری خاموش
هر خانهات آغشته به اندوهِ اسیر
ای مادر داغدیده، مگو قصهی درد
کز گریه، به غم میزنی این دجله خون
بر بام تو آتش به رقص است و به خون
اما تو هنوزی حیدری دلیر
فریاد زند خاک تو هر دم به جهان:
«هل من ناصر ینصرنی؟» ای صبح، بگیر
باشد که ز طوفان ستم، نور برآید
کز خون شهیدان، سحرِ فتح سرآید
در سینهی شب، نور امیدت بتابد
تا پرچم حق بر فلک جاودانه برآید