می خواهمت با دهانی که گرسنه...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

می‌خواهمت، با دهانی که گرسنه‌ی گندم است
و عطر زمین، و آب، و میوه‌ی سوزانِ انار؛
تو را می‌طلبم، ای شبِ چسبناکِ آغشته به نَم،
ای زهدانِ گرمِ گل‌های بی‌نامِ بهاری.

مرا بازگذار تا انگشتانم، پُر از خاک،
در چینِ ژرفِ موهایت چون پیچک بلغزد؛
بگذار دهانم، در میان پستان‌هایت
چون وحشیانِ باستان، زبانِ شور را بازیابد.

می‌خواهم بخورمت، ای روشنایِ تاریکی،
ترا می‌خواهم، همان‌سان که رود، دریا را
و نیزه‌ی خشک، بدنِ گوزنِ خون‌چکان را؛
و تو، بگذار این خواهشِ وحشی بر من فرود آید.

بگذار که دهانم، چنان خاکستر بر دهانت بنشیند،
بگذار که گرمای دستانم، در دنده‌هایت ریشه دواند،
چرا که گرسنه‌ام برای عشقت،
چونان درنده‌ای گم‌شده در سایه‌زارِ خواب.

پابلو نرودا
ZibaMatn.IR
غزل قدیمی
ارسال شده توسط

تفسیر با هوش مصنوعی

این شعر، هوس و اشتیاق شدید شاعر به معشوق را با تصویرهایی از طبیعت و شهوت بیان می‌کند. گرسنگی، لمس خاک، و پیوند با طبیعت، نماد تمایل عمیق و غریزی اوست. شاعر خواهان ادغام کامل با معشوق است، چنانچه رود به دریا می‌پیوندد و با زبانی صریح و شهوانی، این تمایل را ابراز می‌کند.

ارسال متن