بشنو از جان ناله ی بی...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن اشعار مهدی غلامعلی شاهی
- بشنو از جان ناله ی بی...
بشنو از جان نالهی بیتابِ شبهای دلم
میوزد در پردهها آوایِ سودای دلم
آتش اندر آتش افتادهست در جانم هنوز
میدمد از خاکستر اندیشه، مینای دلم
در تبِ تکرارِ خاموشی، زبان وا مانده است
میتپد در سینهام فریادِ رسوای دلم
ریشه زد در عمقِ تاریکی، چراغی بیصدا
روشنی را باخت در ظلمت، تمنای دلم
چرخ میچرخد ولی سرگیجهاش در چشمِ من
مینشیند در مدارِ وهمِ فردای دلم
باد میپیچد به پیچِ کوچههای بیکسی
میکشد با خویش، خاکستر ز دنیای دلم
هر که آمد، نقش زد بر لوحِ من تصویرِ درد
رفت و جا ماند از حضورش، سایهی پای دلم
شاخهها خشکاند، اما ریشه میگرید هنوز
در سکوت باغ میبالد تمنّای دلم
مرگ اگر آمد، نخواهد برد از من شور را
میدمد در خاک هم آوای شیدای دلم
تا نفس دارم، نخواهم بست لب بر راز خویش
میتپد تا لحظهی آخر، تماشای دلم