اینجا بر کرانه دریاست آری دریاست...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

اینجا، بر کرانه، دریاست.
آری، دریاست اینجا؛ لبریز از خویش، سرشار و سرریز.
از هر سو می‌جوشد،
به خویش می‌گوید: «آری»،
به خاموشی‌اش پاسخ می‌دهد: «نه»؛
نه می‌گوید، نه... نه... نه‌ای بی‌پایان.
به زلالی، به زایشِ کف‌ها، آری می‌گوید،
سپس، با غریوی سهمگین، نه می‌گوید.
و ما، آدمیانِ ناچیز،
در کرانه‌هایش چشم ‌به ‌راهِ آن «آری» نشسته‌ایم
که موج‌های توفنده‌اش برای‌مان به ارمغان آورَد.

آه ای دریا، این‌گونه نامِ تو را می‌خوانم؛
ای اقیانوس، پدرِ ژرفناها،
ای تلخیِ بی‌امان، ای شورِ جنبش‌ها،
ای که از ازل بر سینه‌ی زمین می‌کوبی—
چه پژواکِ شگرفی‌ست غریوِ تو!
تو نبضِ این سیاره‌ای،
قلبِ تپنده‌ی آب‌ها.

مردی بر کرانه‌ی تو ایستاده است،
مردی از خاک و رنج و رؤیاها،
که با صلابتِ تو چشم در چشم است.
او که بر خشکی ریشه دوانده،
و از خاک برآمده،
در برابرِ شکوهِ بی‌کرانِ تو،
به ناچیزیِ خویش،
و به عظمتِ بودن، می‌اندیشد.

تو به جنبش درمی‌آیی، ای دریا،
چونان سینه‌ی زنی که عشق در آن می‌جوشد.
هر قطره‌ات، جهانی‌ست از شور و حیات:
از ماهیِ نقره‌فام تا گیاهِ دریاییِ گمنام،
از اژدهایِ خفته در ژرفا
تا مرواریدِ پنهان در صدف—
همه در تو می‌زیند،
در تو می‌میرند،
و با تو یکی می‌شوند.

ای دریا، به ما بیاموز!
بیاموزمان آن سکوتِ سرشار را،
آن طغیانِ رام‌نشدنی را،
بیاموز که چگونه، در ژرفایِ خویش،
با هر موج، بمیریم
و دیگر بار، زاده شویم.

پابلو نرودا
ZibaMatn.IR
غزل قدیمی
ارسال شده توسط
ارسال متن