روزی که رفتی آن روز زمان...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

روزی که رفتی
آن روز،
زمان لغزید و افتاد.
ساعت‌ها، بی‌پندار ایستادند
و هوا، سنگین‌تر از سنگ شد.
چشم‌هایم، از اشک
چیزی جز تاریکی ندیدند.
اما در ژرفنای این تاریکی،
نوری باریک،
چون رشته‌ای از سپیده‌دم
در دل من جوانه می‌زند.
نام تو،
هنوز در رگ‌های باد جاری‌ست،
و هر شکوفه،
خبر بازگشتِ زندگی را می‌دهد.
می‌دانم،
که رفتن پایان نیست،
که هر دلِ شکسته
جای زاده شدنِ دوباره‌ای‌ست.

نسرین حسینی
ZibaMatn.IR
سپید بخوانید
ارسال شده توسط

تفسیر با هوش مصنوعی

این شعر، جدایی دردناک گوینده را توصیف می‌کند. زمان متوقف شده و دنیا تاریک و سنگین به نظر می‌رسد. اما در این تاریکی، امیدی کوچک، مانند سپیده‌دم، پدیدار می‌شود. یاد معشوق همچنان زنده است و طبیعت، نوید زندگی دوباره را می‌دهد. گوینده می‌داند که جدایی پایان نیست و از دل شکستگی، تولد دوباره امکان‌پذیر است.

ارسال متن