وقت تلفظ حماقت دهان دره ای...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن اشعار سید هادی محمدی
- وقت تلفظ حماقت دهان دره ای...
وقتِ تلفظِ حماقت
دهان درّه ای بلغور می کرد
( گلابی باید قرمز باشد
وگرنه اصلاً گلابی نیست)
خیره شدم به خیار
که در آب دوغِ رقیقِ عصر
مثل مکعب مستطیلِ فلسفی
شیهه می زد
کمی آن طرفتر
هشتگِ (حقیقتِ تلخ)
استفراغِ افاضات استقرا می کرد
(موز فقط با پوستش معنا دارد)
و من
به طعم شور و خنکِ نعنا زل زده بودم
که چطور گم میشود
در این همه
یقینِ مطلقِ از قبل جویده شده
پس نوشت :
وَلَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَٰئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا
و از چیزی که به آن علم نداری [بلکه برگرفته از شنیده ها، ساده نگری ها، خیالات و اوهام است] پیروی مکن؛ زیرا گوش و چشم و دل [که ابزار علم و شناخت واقعی اند] موردِ بازخواست اند.
سوره ی مبارکه ی اسراء آیه ی سی و شش
تفسیر با هوش مصنوعی
این شعر، طعنهای است به یقینهای بیاساس و پذیرشِ کورکورانهی حقایقِ پیشپاافتاده. گوینده، در برابر ادعاهای پوچ و کلیشهای (گلابی قرمز، موز با پوست) به ابهام و تردید مینگرد. خیار در آب، و نعناع در این فضای تکرارِ بیمغز، نماد شک و تردید هستند. آیهی قرآن نیز هشدار علیه پذیرش بیچونوچرای نظرات بدون دلیل و شناخت است.