سالهاست قاتل اردوگاهی شده ام که...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

سالهاست قاتل اردوگاهی شده ام

که آواره ترین لحظه های درد را به صلّابه کشیده

طوفانِ طراق

طپانچه ی تپانچه های طاق باز را از طمطراق انداخته

کلاغ ها

آبی

خیس

لیز

هیز

شاید هم صابونی اند

خروش خروس

مُشتی جوجه ی پاییز ندیده را کنار قابِ برفکی ، پیچ کوب کرده

اینجا بهانه ها طعم طناب می‌دهند

و خرها بوی کباب


به یمن انقلابِ نقطه‌ها

خدا جدا

گور را هم که………….. ول کنید

قرن هاست که بر شانس اردوگاه می وزد

دکتر سید هادی محمدی
ZibaMatn.IR
دکتر سید هادی محمدی
ارسال شده توسط

تفسیر با هوش مصنوعی

این شعر، تصویری دردناک از یک زندگی در اردوگاه ارائه می‌دهد؛ سال‌ها رنج و آوارگی، خشونت (طپانچه، طوفان) و مرگ (کلاغ‌های نمادین) به تصویر کشیده شده‌اند. بی‌رحمی و ناامیدی (بهانه‌ها طعم طناب، خرها بوی کباب) حاکم است و انقلاب کوچک (نقطه‌ها) نیز نتوانسته تغییری ایجاد کند. حس یأس و تلخی طولانی‌مدت در کل شعر موج می‌زند.

ارسال متن