متن ابهام
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات ابهام
وقتِ تلفظِ حماقت
دهان درّه ای بلغور می کرد
( گلابی باید قرمز باشد
وگرنه اصلاً گلابی نیست)
خیره شدم به خیار
که در آب دوغِ رقیقِ عصر
مثل مکعب مستطیلِ فلسفی
شیهه می زد
کمی آن طرفتر
هشتگِ (حقیقتِ تلخ)
استفراغِ افاضات استقرا می کرد
(موز فقط با پوستش...
پردهها افتادهاند
صحنه، روشنتر از همیشه
نورافکنها بر تنِ سایهها می کوبند
گوش کن به زمزمهیِ (تو زیبایی)
که در آن
( تو کافی نیستی) نقاب بسته
ببین ( انتخاب آزاد را)
زنجیری از جنسِ ابریشم
هر تار
پلکانی به سویِ بلندپروازی
هر پله
تلهیِ تلو تلویِ پنهان
دستهایِ نامرئی...
حقیقت این است که حقیقت وجود ندارد...
اومدی ذهنمو مشغول خودت کردی و بخاطر یچیز الکی گذاشتی رفتی
نمیدونم
برمیگردی و دوباره پیام میدی یا نه
نمیتونم با خودت حرف بزنم و حرفامو اینجا میریزم
اعتماد کامل ندارم بهت هنوز هرچیزی که توی این چند روز گفتی برام پشت هاله ای از ابهامه
که آیا واقعا حقیقت...