دل داغون نگو چیزی...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن شعر عاشقانه غمگین
- دل داغون نگو چیزی...
" دلِ داغون "
نگو چیزی به من امشب
دلم داغونه داغونه
شبیه آدمی هستم
که بدبختیش فراوونه
محبت توی این روزا
فقط شعره ، فقط حرفه
حدیثِ عشقِ تو با من
شبیه آتیش و برفه
شده بازیچه عشق اینجا
یه رسوا توو خیابونه
گمونم عشقه بیچاره
خودش هم گیج و حیرونه
همیشه عاشقا بودن
اسیرِ عشق و...، اینروزا
شده عشقِ زبون بسته
اسیرِ دستِ آدمها
محبت توی این روزا
فقط شعره ، فقط حرفه
حدیثِ عشقِ تو با من
شبیه آتیش و برفه
دلم میسوزه به حاله
همون عشقی که سوزونده
یه عمری قلبمو ، حالا
خودش توو بند و زندونه
هوسهای خیابونی
لباسِ عشقو پوشیده
دل تنهاترین من
فقط بیهوده کوشیده
محبت توی این روزا
فقط شعره ، فقط حرفه
حدیثِ عشقِ تو با من
شبیه آتیش و برفه
تفسیر با هوش مصنوعی
این شعر، درد و رنج یک دل شکسته را بیان میکند. عشق در این شعر، ساختگی و بیمعنا شده و شاعر از بیوفایی و سردی محبت در روزگار خود رنج میبرد. او عاشقِ زجرکشیدهای است که عشقش به بازیچهای در خیابانها تبدیل شده و امیدش به محبتِ واقعی از بین رفته است. شعر، تصویر تلخی از عشقِ مبتلا به دروغ و ریاکاری ارائه میدهد.