متن اشعار غم
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات اشعار غم
قسم به خدای غم و دلهره
من از بی تو بودن جهانم پُره
شبیه زنی پشت سیم سکوت
که از بوق اشغال هم دلخوره
من و لای خط لبت چال کن
بگیر و بچرخون و بالا بیار
بچسبون قلّابتو رو تنم
غریب و زمین خورده تنها نذار
بیا جشن بارون...
باد میآید، ولی از سمت و سوی هیچکس
بغض میبارد، بدون گفتوگوی هیچکس
ماه بر آیینه افتادهست، اما در شکست
میتراود نور از اشک سبوی هیچکس
در دل شبهای خاموشم چراغی نیست نیست
جز دل من، در نخ خاموشکوی هیچکس
دست بر دیوار تردیدم، دلم در سایههاست
مرز بین ما...
دوری از آغوش تو،
دستان تو،
چشمان تو
بغض نشد،
اشک نشد،
شعر شد،
بر دفتر خاطره هام.
دردِ من؛ دردِ صبوری
لحظه ها؛ یک سالِ نوری
گفته بودی با تواَم اما؛
رفتی و
فرسنگ هااا
دوری.
برایِ پدرم🖤
تقلا می کنم هر شب که اشکم را بپوشانم
به یادت نیمه های شب چونان موج خروشانم
رفتی؛ که عذابم بدهی؛ نیست مهم
از بغض، شرابم بدهی؛ نیست مهم
در بسترِ احساس، به جای نمِ آب
صد جرعه سرابم بدهی؛ نیست مهم
در سحر چون نرگس شبنمنشان میگریهام
همچو شبنم بر گل روی جهان میگریهام
سینهام آیینهدار ماه رخسار تو شد
در شب هجران چو ابر آسمان میگریهام
موج اشکم میخروشد در غم گیسوی تو
همچو دریایی که در فصل خزان میگریهام
بس که در گلزار عشقت خار غم چیدم کنون
با...