سر بی تاب که در حسرت...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

سر بی تاب که در حسرت آن شانه توست
دل به هر کوه و بیابان زده، دیوانه توست

گذرت بر سر هر شهر و دیاری خورده
مردمش مست و خودش بی خود و ویرانه توست

نه که طوفان، نه که سیلاب و بلایا باشی
این خرابیِ همان چشم چو مستانه توست

جور کن بر من مجنون و پیاله بشکن
دل محزون منم، کاسه و پیمانه توست

باز افسانه من با تو به پایان نرسید
عاشقت تا به ابد واله و پروانه توست

مهدی فصیحی
ZibaMatn.IR
شعر
ارسال شده توسط
ارسال متن