هوای روزمرگیم چون آبانی ست که...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن پویا شارقی بروجنی
- هوای روزمرگیم چون آبانی ست که...
هوای روزمرگیم چون آبانی ست
که در کوچهای، بی نیتی مخرب
غریبانه به حال محزون قدم میزند
و پسِ پشتِ آمدنش برگ های خوشبختی
یکی یکی پیچ و تاب کنان به زمین میریزند
بی صدایی که متوجه کنند آبان نا آگاه را
بی کششی که مجذوبم شود کوچه ای
یا انگشتی که بکوبم کوبه ای
بی اشارتی که سلام برداشت شود عابری
یا صدای که بانگ کنم که به دوستی آمدهام
حتی اگر حاصلم چیز دیگری ست
میروم که مگر راه ،مقصدم نباشد
که بیشتر آزاری نباشم خلقی را
که سرما ،میراث دار خاموشیست
که سکون، دشنه آشناییست
که سربه زیری، عدم دوستیست
که نقاب، ابزار گمراهی ساده انگاران است
که منم آبان سر به زیر ترین آزارها
که زردها ونارنجی های دست سازم را
نه میبینم ،
نه میدانم،
نه حتی باورم میآید
که من سادگی را، رویینه تن بودم
بی هیچ پیشینه ای از شیخان و سیاست پیشگان
که به آیینم آزار دیگری گناه کبیرهی بدون توبه است