در غزه سرما فقط یک کلمه...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
5 امتیاز از 3 رای

در غزّه،
سرما فقط یک کلمه نیست؛
یک جلّاد رسمیِ بشر است که با حکمِ قطعیِ سکوت جهانی، در رگ‌های کودکان میدود و استخوان‌های نحیفشان را خرد می‌کند.
اینجا هر شب، از وجدانِ یخ‌زدهٔ سران دنیا سردتر می‌گذرد؛
و هر کودک، به اندازهٔ تمام بی‌شرمیِ دنیا،
زخمی‌تر، تنها‌تر، محکوم‌تر است.
بمباران می‌بارد؛
گرسنگی می‌درد؛
سرما می‌کُشد؛
و جهان—با خونسردیِ یک حیوانِ آراسته به نام تمدن—تماشا می‌کند.
این صحنه دیگر جنگ نیست،
اعدامِ جمعیِ انسانیت است؛
قتل‌عامی که در آن، جلّاد هم دشمن،
وصد البته سکوت بی وجدان ماست.
ای انسان!
تو سقوط کردی، نه غزّه.
تو مُردی، نه کودکانش.
دنیا به چنان حضیضی رسیده که
کودک بی‌پناه باید در برابر ارتش‌های بی‌شرم و سکوتِ انسانِ مدرن بایستد،
و عدالت، مثل تبعیدیِ بی‌نام،
در انتهای تاریخ جا مانده است.
هر بدنِ لرزان از سرما،
افشاگری است علیه ما؛
و هر چشمِ کودکی که دنبال لقمه‌ای نان می‌گردد،
پرونده‌ای قطور است علیه بشریت بی شرم است که مرده،
اما هنوز خاک وجدانش را نتکانده ودر بیخیال خجالت آور سیر میکند
این نسل، قربانی جنگ نیست؛
قربانی بی‌غیرتیِ ما جهانیان است.
در دل آوار، وقتی کودکی نه پناه دارد، نه نان، نه سقف،
آن آوایی که از سینهٔ یخ‌زده‌اش بیرون می‌آید:العَجَل یا صاحب الزمان
نه دعاست، نه ناله؛
بلکه دادخواستِ خونینِ قلب دردمندش است علیه تاریخِ بی‌وجدان بشر.
دادخواستی برای رسوا کردن همهٔ حیوانهایی به اسم انسان مدرن که سکوت کردند،
همهٔ آنان که نگاه کردند و عبور کردند،
همهٔ آنان که در درد کودک سکوت کردند و
منفعت سیاسی ساختند و معامله کردند
غزه امروز مرزش
مرز میان انسان و غیرانسان است.
و آن‌کس که با لرزشِ کودکِ یخ‌زده هم‌صدا نشود،
ساکت نیست؛
شریک جنایت است.
و تو—اگر هنوز ذره‌ای انسانیت در وجودت داری
بدان که انسانیت، سال‌هاست در میان سکوت متدیّنانِ بی‌دین،
در میان مدعیانِ اخلاقِ خالی از عشق،
دفن شده است.
العجل یا صاحب الزمان—
برای آمدنت
برای رسوا کردنِ جهانی که ظلم را چون گوساله و بت می‌پرستد
و کودکانِ حق‌خواه را در زیر آوارِ عصرِ خویش
رها کرده است.

عطیه چک نژادیان
ZibaMatn.IR
عطیه چک نژادیان
ارسال شده توسط
ارسال متن