زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

‎دیدمت با یار بودی ، از نگاهش شوق میریخت
‎دیدمش دستت گرفته ، گو که رود از چشم میریخت
‎دیدمت بردی رخت را سمت گوشش بهر نکته
‎دیدمش تا نکته گفتی ، از لبانش قند میریخت
‎دیدمت بستی دو دیده غنچه کردی لعل خود را
‎دیدمش ک بعد بوسه ، هی عرق ، هی شرم میریخت
‎دیدمت خوشحال و شادی ، هیچگاه اینطور نبودی
‎کاش من بینا نبودم،از دو چشمم خون میریخت
ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR


انتشار متن در زیبامتن