دوران ابتدایی عاشق یک کوله ی پارچه ای شدم که روی دوش یکی از بچه های مدرسه دیده بودم، برای رسیدن به آن، کیفی که داشتم را به عمد پاره کردم. حالاشرایط رسیدن به رؤیایی که داشتم فراهم بود. به بابا اصرارکردم و بابا کوله رابرایم خرید. خیلی خوشحال بودم، وسایلم را مرتب داخلش چیدم وثانیه ها راشمردم تاصبح شود وکوله ی دوست داشتنی ام را بردارم وخرامان وشاد به مدرسه بروم. از شدت ذوقی که داشتم، فکرمیکردم به محض ورودم به مدرسه، حواس ها متمرکزبه من وکیف جدیدم خواهدشد وتمام بچه ها غبطه ی حال خوب مرا خواهندخورد.
صبح شد، از ذوقم صبحانه نخورده کوله را برداشتم و راه افتادم. وارد مدرسه شدم، بماند که هیچ کس حواسش به من وکوله ام نبود وهرکس راه خودش را می رفت! کمی توی ذوقم خورد اما هنوزهم ته دلم برای داشتن آن، خوشحال بودم. زنگ اول که درکلاس نشستم، کوله مدام زیر میز می افتاد و کلافه ام کرده بود، نه پایه ای داشت، نه تکیه گاهی که به نیمکت تکیه اش بدهم. ضمن اینکه کتاب و دفترهایم بدحالت شده بودند وپیداکردنشان زمان میبرد. دیگر نه تنها دوستش نداشتم، بلکه از دستش عصبانی بودم!
خلاصه که آن روز باشوق به مدرسه رفتم وباحالی گرفته به خانه برگشتم، کوله را گوشه ای انداختم و نشستم. بیشتر مدادرنگی هایم از شکاف های بالای کوله بیرون افتاده وگم شده بودند، خلاصه که پشیمان بودم، خیلی پشیمان.
همینطور که باحال گرفته کنج اتاق کز کرده بودم چشمم به کیف قبلی ام افتاد که باتمام کهنه بودنش، بی نقص بود و تازه فهمیدم چقدردلم برایش تنگ شده. برش داشتم، باسوزن و نخ به جانش افتادم و پارگی اش را دوختم، کتاب هایم را داخلش چیدم، نفس راحتی کشیدم و به خودم قول دادم دیگر از روی ظاهر، عاشق هیچ چیز و هیچ کس نشوم و قبل از انتخابم، همه چیز را درنظر بگیرم.
این مسئله بارها و بارها در زندگی برایم تکرارشد ومن به این ادراک رسیدم که نمیشود فقط از روی ظاهر،عاشق چیزهاو آدم ها شد، چون این دوست داشتن دوامی ندارد.
از روی ظاهر اگر کسی را انتخاب کنی، جایی از زندگی رفتار واخلاق وشخصیتش توی ذوقت میزند و به مرور زمان، کلافه ات میکند.
من عشق و دوست داشتنِ آنی را انکار نمیکنم! خلاصه ی کلام من این است که منطق و عقل، چاشنی لازمی برای انتخاب آدم هاست. برای اینکه کلافه و پشیمان نشوی، لازم است در کنار علاقه، عاقلانه به مسائل و آدم ها نگاه کنی و همه چیز را در نظر بگیری. گاهی لازم است نخ و سوزن برداری و به جان شکاف داشته ها و رابطه های سالم قدیمی ات بیفتی.
که عاقبت تنوع طلبی و ظاهربینی، پشیمانی ست.
ZibaMatn.IR