درخت نارنج، داخل حیاط... پدر پیرم روی تخت، مادرم کنارش،،، --در قاب! بغضی به مهمانی گلویم آمده است در این میان یک چیز کم است، -- تو!!! کاش میان این خانه، --قدم می زدی! (زانا کوردستانی)
این متن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.