پاییز را میپرستم؛
وقتی سرآغازش تو باشی!
پخش میشوم با ثانیه های رقصانِ انتظارم ؛
در سبز ِ ملیح چشمانت!
ای خداوندگار مِهر
بیا و آبان را بر موهای آذر سنجاق کن!
بگذار قرار ِتمام عاشقانه هایمان بماند
به وقت حُلولِ تمام زردها و نارنجی ها؛
از انارها و انگورها تا خرمالو ها و نارنگی ها !
اینجا یک دشت باران و بوسه دلبرانگی هاشان را بی هیچ خطبه ای بهم محرم شده اند.
باران کریمی آرپناهی
ZibaMatn.IR