دلتنگ توام می کنم اقرار به این کار
از بغض من اصرار و از اخم تو انکار
دل کندن تو باعث جان کندن من شد
از من نفسی مانده تو انگار نه انگار
ای ناز تو ویرانگر شب های نیازم
جان بخشی و جانکاه دل انگیز و دل آزار
از خیر حضور تو و دیدار گذشتم
من قانعم ای عشق به یک وعده دیدار!
از هر دری آمد دلم از پنجره رفتی
با زور نمی شد بکشم دور تو دیوار
ای عمر رسیده است به ما خیر تو لطفاً!
در کوچه دلتنگی اندوه نگهدار
ZibaMatn.IR