زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
3.0 امتیاز از 1 رای

چند روزی میشد که توان رو به رو شدن با خودم را نداشتم
شرمنده بودم از خودم!
از کسی که همیشه و همه جا کنارم بوده و قدرش را نمی دانستم.
خجل بودم که چرا این همه وقت او را به حال خودش رها کرده ام؟!
مگر چه کسی جز او میتوانست تمام بحث و جدل هایم را تحمل کند و دم نزند؟
چه کسی حاضر بود مرا وقتی که در گوشه ای نشسته بودم و تمام روز به سقف خیره میشدم را تحمل کند؟
به جرعت میتوان گفت هیچکس، همه چند روز اول کنارم میماندند و بعد خسته میشدند و جوری ترکم میکردند که انگار خاکستری بودند که، به همراه باد جا به جا میشدند!
سرانجام با خود، آشتی کردم و دوباره در آغوش کشیدمش تا بازهم همدم تنهایی ام بشود و درمانی باشد برای زخم های روحم !!!!!
ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید

انتشار متن در زیبامتن