مهر . . .پاییز . . .
فصل رویدن تو
در نسیمی سرد
با شمیم خاک باران دیده
و طعم گس خرمالو
صدای هیاهوی باد
در بی سروسامانی برگ
با جنبش ترانه ها از سینه ی خاک
فصل روییدن تو در جهانی زرد
پاییز، به شوق قدم هایت
رنگ عوض کرد و بهاری شد
و بوسید دستان پر مهر مادر
و پیشانی پر چین پدرت را
ای کاش می توانستم
بلور اشک شوق مادرت را
به تمنای باران غم دیده
تزریق میکردم . . .
و سجده ی شکر پدرت را
به آسمان پیوند می دادم
کاش میشد تولدت را تکثیر
کرد تا هوا کمی بارانی شود
و لابه لای صفحات کتاب
پر از ترانه های عاشقی شود
کاش میشد فروغ چشمات را
به شب سیه پوش هدیه داد
تا کمی مهتابی شود
کاش ای کاش بیشتر پاییز بود
تو بودی و خاطرات
که از وجودت لبریزیم
بیشتر بمان استاد جان
در نبودت انگار . . .
که در ستم و تازیانه ی چنگیزیم
جلال چراغی (اشک)
ZibaMatn.IR