زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

گفتن ندارد اما ،از دست رفتم انگار
نه تاب ماندنم هست،نه پای رفتن اینبار
بی مهری و ندانم،این بی وفایی از چیست؟
در فکر رفتنی با باران و برگ پاییز

بی تو جهان برایم هم تیره گشته هم تار
فهمیده بودی انگار ،دیوانه ام من ای یار
گم گشته ای میان رقص غرور گرگم
این شهر بی تو سرد و من از غم تو لبریز

ای سایه گاهِ عشقِ پرآتش درونم
گاهی به أوج بُوریم ،گاهی کنی زبونم
دنیای تو برایم شهری ست پر ز غربت
فصل بهارِ من شد،فصلی ملال انگیز

گاهی میان عرشم ،بردی و أوج دادی
گاهی میان دریا جانم به موج دادی
تعبیر رفتن من با ماندن غرورت
یکجا نمیشود جمع،ای خوابْ رفته،برخیز
ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن