✓ مروری کوتاه:
[برای ایام نحس کرونا]
انجام دادیم،،،
تمام بازی هایی را که
بلد بودیم،
عکس های خانوادگی
زیر و رو شد،
خاطرات دور و نزدیک ورق خورد،
در قرنطینه ی چندماهه!
برگشتیم به پاره ی گم شده مان .
کتاب خواندیم
حرف زدیم،
شنیدیم،
خندیدیم و،
--گریستیم!
بعضی اوقات به روی خود نیاوردیم
بازی کردیم
--ورزش کردیم.
--لایو رفتیم
--آواز خواندیم
--شعر گفتیم
وموزه ی لوررا دیدیم!
ها؛
جاهای گوناگون را با گوشی مان چرخیدیم.
شب بیدار بودیم وُ
تا لنگ ظهر خوابیدیم.
دست شستیم،
دستکش پوشیدیم،
ماسک زدیم،
شستیم و
شستیم و
پاک کردیم
با وسواس و دقت!
از سرفه ترسیدیم
از سرما،
از تب، ترسیدیم!
هر روز می شنیدیم،
خبر های بد را،
آمار دروغ را،،،
عکس های دردناک را...
خسته شدیم
روحمان آزُرد،
درمانده ترازهمیشه
دلتنگِ خوشی های دیروزشدیم!
کودکان گل فروش ،
دستفروش ته خیابان،
سمبوسه و فلافل دوره گرد!
تازه پی بردیم،
بدون آدم ها،
چه تاریک است،
چه غریب است
اصلن چه مزخرف ست دنیای بزک کرده!
حالا،،،
می خواهم فریاد بزنم:
معجزه ی یک «زندگی عادی»کو؟
سعید فلاحی(زانا کوردستانی)
ZibaMatn.IR