زمستان آمد و یکبار دیگر موسم دی شد !
نبودی و بدون تو خزان بی عشق ما طی شد !
نمی دانم چه شد که آمدی ، اصلا چرا رفتی؟!
نفهمیدم که قلبم در کجا و عاشقت کی شد؟!
چه شبهایی که با یاد تو تنهایی به سر کردم
پس از تو همدم تنهایی ام پیمانه ی می شد !
ملامت می کنم خود را از این تقدیر بد فرجام
تمام سهم من از زندگی رنج پیاپی شد !
ندارم فرصتی دیگر که برگردم به آغوشت
غمت سوزانده قلبم را ، چو آتش بر سرِنی شد !
درون خلوتم هر بار از عکس تو می پرسم
چرا رفتی ، که را دیدی که قلبت عاشق وی شد؟!
گذشته بی تو پاییز و چه دلتنگم برای تو
شبی ای کاش برگردی که عمرم در غمت طی شد !
شده هنگام سرما و دوباره برف می بارد
زمستان آمد و یکبار دیگر موسم دی شد !
آنجلا راد
ZibaMatn.IR