ترس و لرز است که در بین لباس من و تست
بانگ هر صاعقه ای، تیرِ خلاص من تست
در سکوتم چقدر شعرِ مُکدر شده است!
در صدایت چقدر نغمهء پرپر شده است!
و غم انگیز ترین قصه ی این چرخ کبود
در عشقبازیء تو با عشق نبود
بوسه می گیری و... لب های تب آلودهء من
سر شوریدهء تو، شانهء فرسودهء من
سر شوریدهء تو شانهء فرسودهء من
بوسه می گیری و لب های تب آلودهء من
بوسه ها مزه ی شان مزه ی باروت شده
شانه ها جای تکان دادن تابوت شده
منم و عشق در این مثنویء چنگ زده
منم و ماشه ی یک اسلحه ی زنگ زده
مثل نارنجکِ بی ضامنی از مرگ پُریم
آخرین ثانیه ها هست ، غنیمت شمُریم
آخرین ثانیه ها دم نزن از بربادی
عشق او! حرف بزن ، لحظه ای از آزادی
ZibaMatn.IR