ای دوست بیا که بی تو جانم به سر آمد/ای دوست بیا که بی تو ماتم ز در آمد...
ای دوست بیا و روزگار من و دل بین/با رفتن تو خنده برفت،دیده تر آمد...
ای دوست بیا که خاطرت خاطرم آزرد/نازک رخ من تو رفتی و ناله سر آمد...
ای دوست بیت که دوش دیدم تو به خوابم/خندان شدم و بر شب خوابم سحر آمد...
ای دوست بیا و خانه ام غرق صفا کن...شاید که به آسمان جانم قمر آمد...
ای دوست بیا و ببر از روی و رخم گرد/شاید به نهال زرد جانم ثمر آمد...
ای دوست بیا که بی تو غم به جان من زد/شاید ز پس لشکر غم ساز تر آمد...
ای دوست بیا که دیده ام سوخت به راهت/رخسار گلت لحظه ای در بی خبری بر نظر آمد...
ای دوست بیا این دم آخر نظری کن/شاید که عجل ز جان من بر حذر آمد...
دانم که نیایی و بمیرم ز فراغت/دیشب ز جفا پیشگی تو خبر آمد...
مریم بهلولی
ZibaMatn.IR