ای خاک به خون شسته چرا بر سر مایی
از ما تو چه دیدی که چنین پیک بلایی
هر گوشه ی تو ریخته است خون جوانی
انگار فراموشِ تو شد خاک کجایی
دانم که تو از درد خیانت به عذابی
رسم این نَبود دادِ خود از ما بستانی
روز و شب این قوم ، پر از درد و فغان شد
با ما به از این باش اگر خاکِ خدایی...
..
..
بهزاد غدیری
ZibaMatn.IR