دو هواییم ؛ دمی صاف و دمی بارانی
ما همانیم ، همانی که خودت می دانی
پیش بینی شدن ِ حال من و تو سخت است
دو هواییم ...ولی بیشترش طوفانی
آخرین مقصد تو شانه ی من بود ؛ نبود ؟
گریه کن هرچه دلت خواست ، ولی پنهانی
شاید این بار به شوق تو بتابد خورشید
رو به این پنجره ی در شُرُف ویرانی
باز باید بکشی عکس پریشان ِ مرا
گوشه ی قاب ِهمان روسری ِ لبنانی
آب با خود همه ی دهکده را خواهد برد
اگر این رود ، زمانی بشود طغیانی
ZibaMatn.IR