به زنجیرم بکش با تار گیسو
مرا حبسم بکن در خرمن مو
دو چشمانت بلای جان من شد
غزال وحشیِ زیبای خوش رو
به عشقت مبتلایم کرده ای دوست
نه درمان دارد این دردم نه دارو
مرا تجویز کن یک جرعه بوسه
که من افتادم از عشقت به زانو
اگرچه زنده ام باید بدانی
که عمری کشته ای ما را تو بانو
هادی نجاری
ZibaMatn.IR