زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

+میبینی
/چیو
+این آخرین دونه های برف رو...
اینکه،این یعنی زمستون هم داره میره...
/آره،حیف...من عاشق این فصلم...
/ولی خب طبیعیه...هر،اومدنی یه رفتنی هم داره...یه روزهمه میرن،روح عزیزمون،یه روز،ترکمون میکنه،و تمام...
+اعه...تلخش نکن دیگه!...اره،همه چی یه روز تاریخ انقضاش سَر میرسه،این تلخ ترین حقیقته... ولی،ببین من تا تهش باهاتم... از روح بهت نزدیک ترم.
من شب و روز،با هر نفس کشیدن به تو و رویاهامون فکر میکنم.
/میدونی چی دلم میخاد؟
+نه چی؟
/دوسدارم الان چمدونامونو ببندیم، بریم یه جای دور،
یه جایی دور از ادمها،دور از این نرسیدنا،دور از سیاهی ها...
روی بلند ترین قله ها یا وسط پهناور ترین جنگلها،
تویِ،یک کلبه ی چوبی،
و...
+و چی دلبر؟
/و آغوش گرم تو،
میون بوران وبرفی که زنجیر شده به،زوزه ی گرگها،به آغوش گرمت پناه ببرم...
تو آغوش هم،ترس و سرما رو،فراموش کنیم.
حصاری بکشیم دورِ خودمون و زندگیمون،یه حصار
از جنس دوست داشتن.
اونوقت دیگه،هیچ کدوم از اون آدم های حسود نمی تونن من و تو رو از هم جدا کنن
ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR
متن های مرتبط محمد حامدزاده

انتشار متن در زیبامتن
×