بهاران آمد و بیرون شد ، اسفند
به فروردین، شده؛ غم پای در بند
پرستو ها، به شادی ؛ قمریان مست
ز شادی ،خنده ها ؛ دارد دماوند
عروسانِ چمن ، با ناز و عشوه
زمین، خرم، زمان، نو، جمله خُرسند
غزل خوان، بلبلان ؛ بر شاخساران
رسیده، روزهای؛ مهر و پیوند
شده، از کوهساران چشمه؛ جاری
چو گیسویِ نگاری، همچو؛ اَروَند
سرودی ساز کن ، زُلفی؛ بیافشان
نگارا ، دل تو را شد ؛ آرزومند
صبا! برخیز و با دل، همنوا شو
رسیده، روز نو ؛ در پرده تا چند
ZibaMatn.IR