زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز نغمه زنگ زده ومی گه بیا بریم بیمارستان .واقعا وحشتناکه اما به قولی بایدبریم تو دل مشکل نباید به مامان این ها بگم اونا همین طوری استرس دارن ازپله ها اومدم پایین باماسک دولایه هردوتاشون ماسک شون رو دادن بالاومن بدون توجه رفتم بیرون
بانغمه راهی بیمارستان شدیم همه چیز روهماهنگ کرده بود ولی برای ورود به بیمارستان کلی دردسر داشتیم پرسنل سرشون شلوغ بود : خانم همتی اتاق دو و پنج سرم ندارن تخت نه باید بره ای سی یو دکترطاهری کجاست....
پرستاری رو دیدم که نفس نفس می زد اماهنوز باسرعت کارمی کرد باصدای دکتر پرستارها به سمت اتاق اخر دویدند : تخت نه کد خورد صداشون رو نمی شنیدم بعد از دقایقی پرستاری باچشمونی اشک بار اومد بیرون وزانو زد :َ
خداچرا هرکاری می کنیم نمی شه
دوتایی رفتیم سمتش ودلداریش دادیم
کارمون که تموم شد یاد خبردیروز افتادم
طلبه جوونی که داوطلب اومده بودوکمک می کرد همسرش ودختر ش هم درگیر شده بودند همسرش باردار بود هرسه ازدستش رفتند اما اون کوتاه نیومد وچند روز گذشته خودش هم اسمونی شد
توبد مصیبتی گرفتار شدیم فقط خود خدا باید به دادمون برسه
روز بدی بود اما تموم شد خدارو شکر دیگه کرونابه زانو دراومد
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
حضرت علی (ع)
هیچ سختی ومشکلی شدت نگرفت ،مگر این که خداوند گشایش آن را نزدیک ساخت
ZibaMatn.IR

یاس سفید ارسال شده توسط
یاس سفید


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید

انتشار متن در زیبامتن