می روم۲
جز کنارت از میان هر نهادی می روم
با بهار از اول برج جمادی می روم
بسکه از جمع عزیزان دور ماندم عاقبت
در مسیر کوره راهی انفرادی می روم
آمدم ارام ارام از کویر درد و آه
مثل کاهی روی دوش گردبادی می روم
کرچه کالای جهان از رونق بازار ماست
حجره بی حاصلی بود، از کسادی می رود
سمت اگر بیراهه و تاریک باشد غصه نیست
با نشانی های خوبی که تو دادی می روم
توشه ام جز رنج بی پایان محنت ها نبود
با همان زخمی که در دل وا نهادی می روم
♤♤♤
✍ علی معصومی
ZibaMatn.IR