متن محنت
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات محنت
نمی فهمید معنای محبّت را
نمی دانست رویای رفاقت را
در اوجِ خواهشِ دنیای احساسم
رها کرد این دلِ همزادِ محنت را
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)
می روم۲
جز کنارت از میان هر نهادی می روم
با بهار از اول برج جمادی می روم
بسکه از جمع عزیزان دور ماندم عاقبت
در مسیر کوره راهی انفرادی می روم
آمدم ارام ارام از کویر درد و آه
مثل کاهی روی دوش گردبادی می روم
کرچه کالای جهان...
غم هجوم آورده میدانم که زارم می کشد
وین غم دیگر که دور از روی یارم می کشد
شب هلاکم میکند اندیشه غم های روز
روز فکر محنت شب های تارم می کشد