نگفتی
جانا به سر وعده و پیمان که بودی
با ناز و ادا سرو خرامان که بودی
یک دشت غزل می وزد از طرز نگاهت
زیبائی آهوی بیابان که بودی
آنشبکه خیالت سر همراهی ما داشت
دردانه ترین گوهر پنهان که بودی
ای قرص تماشایی شب های دلاشوب
مهمان سر نان و نمکدان که بودن
در مجلس انسی که تمنای تو را داشت
شیرین شکر چائی و قلیان که بودی
گیرم که لبی می گزی از روی ندامت
غارتگر جان و دل و ایمان که بودی
ای بخت پر از آینه و آب و طراوت
در حوصله قهوه ی فنجان که بودی
از شوق تو شهری شده لبریز تماشا
در پنجره ی سمت خیابان که بوده
صد دامنه دشت پر از لاله و ریحان
همدوش سر بی سر و سامان که بودی
ای خرمن گل های پر از عطر بهاران
در خاطره ی نم نم باران که بودی
دل می بری از رایحه سیب و انارت
آغشته به شاتوت درختان که بودی
همپالکی درد تو بودیم و نگفتی
همراه که و مرهم و درمان که بودی
♤♤♤
فایل صوتی
https://uupload.ir/view/نگفتی hrao.mp3/
✍ علی معصومی
ZibaMatn.IR