ای یار...
بی صدا می خوانمت!
چون دل باخته ی تو شدم،
روحم را هم به تو سپردم،
حالا، تا شب و روز سر جای خود باقی بمانند
پناه بده مرا!
که هیچ نمی فهمی از اشک و زاری من!!
تویی که آمدی و پای بر قلبم نهادی و تکه تکه اش کردی...
اما من توانستم
در میان آن همه نفرت و کینه باز دوستت بدارم.
شعر: آواز سامان
برگردان به فارسی: زانا کوردستانی
ZibaMatn.IR