زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

«رویای خیس»
شبی همچون ژنده پوشی شبگرد،
به کوی تو آمدم سرگردان.
اهل کوچه همه در خواب.
سراغت را می گیرم،
از توت سالخورده ی انتهای کوچه،
از آن سگ ولگرد،
اما نیست از تو هیچ نشان.
دلم برای دیدن رویت چه بی تاب.

از تو پیدا نیست ردی،
از تو پیدا نیست یادی.
کوچه ساکت،
کوچه تاریک،
خاموش،
مهتاب هم.
در آغوش شب،
مهمان بارانم،
یا که باران مهمان من،
نمیدانم،
لیک گونه هایم خیس شده؛
گم شدم در این کوچه ی باریک.

هنوز هم با گام های لرزانم،
در کوچه پس کوچه های آبادی،
با چشمانی کم سو،
اما پر از امید،
به دنبال نشانی از تو می گردم؛
شاید که رویایی از تو برایم بیاورد،
نسیم بامدادی.
تنها مانده ام با آه سوزانم.
آیا در این آبادی می توان از تو شنید؟
دلم برای دیدن رویت چه بی تاب.
«هیچ»
ZibaMatn.IR

علی پورزارع «هیچ» ارسال شده توسط
علی پورزارع «هیچ»


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن