شهر از صدا پُر است ولی از سخن تهی...
شهر از صدا پُر است ولی از سخن، تهی
لبخندو نگاهت به کنار من به صدایت چقدر محتاجم
بعضی صداها را باید در آغوش گرفت مثل یک دوستت دارم از زبان تو
چیه این بارون؟ بوش ، صداش ، حسش آدمو مست میکنه؟!
تو صدات چی قاطی میکنی که آنقدر آرامش میده؟
هم از سکوت گریزان، هم از صدا بیزار چنین چرا دلتنگم؟! چنین چرا بیزار
تا وقتى که صداى خنده هات رو نشنیده بودم، هیچ وقت نمیدونستم عشق هم صدا داره